جای تو بودن!

به نام هستی بخش احساس

سلام بانوی مهربانم

یک ساعت پیش به این فکر می کردم که خوشا به حال تو و همجنس های تو. آخه تویی که انتخاب می کنی! وصلت و فراغ، به تایید توئه. اگه بگی نه، فراغ پیش میاد و بگی آره، وصال. 

داشتم فکر می کردم، تو هیچ عذابی نمی کشی! دغدغه این رو نداری که طرف مقابل بگه نه. دغدغه اینو نداری که شکست عشقی بخوری. دغدغه اینو نداری که...

اما آخرش به این رسیدم که اشتباه می کنم.

خوب می دونم که چه قدر برای تو انتخاب سخت می شه. باور کردن، منی که قسم حضرت عباس می خورم حتی، برات سخته. باور هم کنی، اعتماد به توانایی هام برات سخته. 

به این که نکنه افکار و عقایدی رو ازت پنهون کرده باشم، برات سخته.

حتی ترس اینکه دلبسته بشی، اما طرف مقابلت تو زندگی و یا حتی تو همون دوران نامزدی، بی تفاوت بشه، خیلی بده.

آره اشتباه کردم و قبول دارم، شاید بیشتر خوش به حال من باشه.

منی که تنها دغدغه م اینه که قبولم میکنی یا نهایت مردود می شم!

اما نه بانوی من. با اینکه این بزرگترین دغدغه منه. یعنی دغدغه اولم. اما باور کن، به رفاه تو هم فکر می کنم. اینکه سرپناه مناسبی برات تهیه کنم دغدغه م  میشه. اینکه خدایی ناکرده اگه اختلافی بین تو خانواده م پیش بیاد هم دغدغه بزرگ دیگه م هست. آری

اما برای همه اینا به جز اون رفاه مادی، به خودم صد در صد مطمئنم. مطمئنم که نمی ذارم آب تو دلت تکون بخوره. مطمئنم، بی شک همیشه حامی تو هستم.

برای رفاه مادی هم که دیگه اصلا نباید دغدغه داشته باشی! آخه در مورد اون، از خدا، مطمئنم. خدایی که قوی ترین قوی ترین هاست

آری محبوب من

بی خیال نیستم و از روی هوا و هوس، انتخابت نکردم

کاش یه روزی قبولم کنی

کاش منو ببخشی

خدانگهدارت عزیزم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.