ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 |
به نام هستی بخش احساس
خیلی فکر کردم. خیلی
باغبان را بهترین اسم برای وبلاگم یافتم و بهترین نام برای نویسنده آن. همان باغبان باغچه آقاجون و خانوم جانَت.
حال در این خانه می نویسم. می نویسم از چیزهایی که تو را برایشان، محرم ترین یافتم.
می نویسم از آن خانه آقاجون و خانوم جون که آقاجون جون، مرا وردست خود کرده و می خواهیم با هم بسازیمش تا وقتی آماده شد، چشمشان هردوی شان را بسته و به استقبال تو بیاورمشان.
می نویسم از داستان یک زندگی
می نویسم از هر چه دوست داشته باشی
راستی ببخش که، نبودنت هنگام نوشتن را بهانه کرده و تو را مفردِ مخاطب می خوانم