۲۲ بهمن... نه ببخشید ۵ بهمن اونم ۹۷!

به نام هستی بخش احساس

بهمن چه ماه عجیبیه.

بزرگترین اتفاقات تاریخ توش رقم خورده.

یکی از اون بزرگاش، پیروزی انقلاب اسلامیه.

بهمن اونقدر عجیب و بزرگه که حتی براندازها هم دوست دارن،،، نه ببخشید دوست داشتن، انقلابشون بیفته تو این ماه:)))

و صد البته حق دارن... چون برای منم بهمن خیلی بزرگ و مهمه.

اون هم ۵ بهمن.

اون هم حتی به اندازه ۲۲ بهمن.

۵ بهمن برای منم مثل یه انقلابه.

۵ بهمن ۹۷

انقلابی که در قلبم رخ داد و به خودم جرات دادم، دوباره علنا ابراز عشق کنم.

یادش به خیر اون روز که تو همین جا به عنوان اولین نوشته، نوشتم دوستش دارم.

یادش به خیر چه شیرین بود مزه دوست داشتن کسی.

مزه ای که سال ها در دهانم به تلخی گراییده بود.

اما به لطف فرشته ای نازنین، دوباره کامم رو شیرین کرد.

یادش به خیر... قبل و به خصوص بعد ابراز دوست داشتنش، چقدر با هم حرف میزدیم.

یادش به خیر

امروز دقیقا ۴ ساله که از اون لحظات شیرین دوست داشتن میگذره.

۴ ضربدر ۳۶۵ روز. ببخشید که نمی دونم سال کبیسه هم تو این سال ها بوده یا نه. که اگه بوده یه ۲۴ ساعت دیگه به این لحظات تلخ  بعد از جدایی باید اضافه شه.

امروز تنها دو چیز رو خوب از اون روزها یادمه.

صورت چون ماهش و عطری که به واسطه  او، من عاشق رایحه ش شدم.

این روزها با زدن عطری که میزد، سعی در چشیدن دوباره  اون حلاوت بر باد رفته دارم. 

شاید که باد، دوباره خبری خوش بیاره