شب دوازدهم

به نام هستی بخش احساس

سلام بانو

سلام مهربان

شب دوازدهم شد و عاشقانه این شب ها را میشمارم.

بانوی من  کاش آنچه ظاهرا میبینم، در واقع هم درست باشد و این روزها حالت خوب باشد.

امشب من باز در یک میهمانی هستم و غمگینم چرا بی تو.

هرچند کودک (دخترک) شیرین زبان این ها دوست داشتنی است. اما هرگز باعث تسیانم از خیال تو نمیشود.

نمیدانی چقدر سخت است خیال کردن و در بیم و امید بودن.

اما سختی اش هم لذت بخش است.

آخر امید است که عاشق را زنده میدارد و بیم است که او را به تکاپو می اندازد

مهربانم. مواظب خودت باش. بیشتر با دوستانت در ارتباط باش. به خصوص این دوستی که کلی صحنه های زیبا با هم ساخته و میسازید.

محبوب من بسیار دوستت دارم

بسیار زیاد

ببخش که این نامه کوتاه شد. باید آماده برگشت به خانه شویم.

شبت به خیر عزیز تر از جانم

شبت به خیر

شبت به خیر

نظرات 1 + ارسال نظر
انسان شنبه 28 اردیبهشت 1398 ساعت 01:09 http://1398siyah.blogsky.com

سلام
متنهاتون سراسر احساس هست
امیدوارم در واقعیت هم اینجور باشه
و به محبوبتون برسید
شاد باشید

سلام
ممنونم از دعای خیرتون

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.